loading...
مای پیج، پیچ دلخواستنی شما
admins بازدید : 23 جمعه 29 شهریور 1392 نظرات (0)

تعريف مهارت هاي زندگي

مهارت هايي هستند كه به ما كمك مي كنند تا در موقعيت هاي مختلف عاقلانه و صحيح رفتار نموده و بدون ناراحتي و عصبانيت، مشكلات پيش آمده را حل كنيم و از اين طريق موفقيت هاي بيشتري را در زندگي بدست آوريم.

اهداف مهارت هاي زندگي

  • ايجاد رغبت و انگيزه در فرد براي حركت از ناتواني و ضعف به سوي استقلال و خودشكوفايي.
  • بالا بردن قدرت حل مسئله و تصميم گيري در افراد.
  • تقويت روحيه ي مسئوليت پذيري و دفاع از حقوق خود در هنگام ارتباط با ساير افراد.
  • تقويت اعتماد به نفس.
  • تقويت ارتباط با ديگران و توانايي نه گفتن به خواسته هاي نامناسب ديگران.
  • تقويت روحيه ي همكاري و مشاركت.
  • جلوگيري از رفتار هاي زشت و غير اجتماعي.
  • كنترل احساسات و هيجانات.
  • بالا بردن بهداشت و سلامت روان افراد.

نقش خانواده در آمزش مهارت هاي زندگي

  • خانواده نقش مهمي در آموزش مهارت هاي زندگي دارد به طوري كه نحوه ي تربيت كودك، موفقيت يا شكست او در بزرگسالي مشخص مي كند.
  • توانايي ها، ورفتار افراد تحت تاثير اتفاقاتي است كه افراد در دوران كودكي تجربه كرده اند
  • بهتر است آموزش اين مهارت ها از دوران كودكي شروع شود چون كودك در اين دوران، آمادگي زيادي براي دريافتت دارد.
  • خانواده براي آموزش بهتر مهارت ها بايد نيازهاي متفاوت كودك، از جمله: محبت و آرامش را براي او تامين كند.
  • خانواده بايد جايگاه مناسبي براي بيان احساسات و نيازهاي فرد باشد و زمينه را براي رشد و شكوفايي استعداد هاي او فراهم كند.
  • خانواده بايد مكاني براي رشد اخلاقي، اعتقاديو علمي باشد.

نقش مدارس در آموزش مهارت هاي زندگي

  • اجراي برنامه ي آموزش مهارت هاي زندگي در مدارس، به دانش آموزان كمك ميكند تا با مسائل و مشكلات زندگي و نحوه ي مقابله با اين مشكلات آشنا شوند.
  • معلمان آگاه و توانا مي توانندبا آموزش اين مهارت ها به دانش آموزان، استعداد هاي آنان را شكوفا كنند.
  • دانش آموزان با يادگيري اين مهارت ها در مدارس، خود را براي شركت در فعاليت هاي گروهي آماده مي كنند.
  • معلمان و مربيان در آموزش اين مهارت ها علاوه بر دادن اطلاعات لازم، بايد اين مهارت ها را به صورت عملي با دانش آموزان تمرين كنند.
  • لازم است معلمان در آموزش اين مهارت ها به طور هدفمند و درست، دانش آموزان را هدايت كنند و خود به عنوان الگو بايد توانايي لازم را در اين مهارت ها داشته باشند.
  • اگر والدين و اولياء مدرسه همزمان با تغيير در زندگي افراد، شيوه هاي مختلفي را براي آموزش مهارت هاي زندگي به كار بندند دانش آموزان اين مهارت ها را به خوبي ياد مي گيرند.
admins بازدید : 17 چهارشنبه 13 شهریور 1392 نظرات (0)

گياه زرشك با رنگ جگري مايل به قرمز يكياز گياهان مفيدو قابل استفاده در بيش از10نوع غذا و ميان وعده است.

اين گياه تقويت كننده ي قلب است به طوري كه موجب تنظيم فشار خون در رگ هاي بدن مي شود و اين كار قلب را از نظر خون رسانيبه بدن ايمن مي سازدهمين طور اين گياه تقويت كننده ي مري است به طوري كه زايده هاي غذايي در مري را با خود به معده مي برد و مري را از هر نوع مواد اضافه و لكه هاي غذايي سالم مي سازد.

در نتيجه زماني كه اين گياه به معده مي رود ميزان ترشح اسيد معده را كنترل و از نفخ و زخم معده جلو گيري به عمل مي آورد و همچنين سرعت هضم غذا را سريع تر مي كند اين گياه علاوه بر فوايد غذايي فوايد دارويي هم دارد و از اين گياه در طب سنتي، بومي و محلي استفاده مي كنند چرا كه اين گياه تامين كننده ي انرژي زياد در بدن است و ويروس هاي بدن را شناسايي مي كند.

زرشك در كشور ايران در استان هاي گلستان، خراسان رضوي، خراسان جنوبي، خراسان شمالي،‌ همدان، و يزد كشت مي شود به شما توصيه مي كنم كه آب زرشك را هم فراموش نكنيد.

admins بازدید : 14 چهارشنبه 13 شهریور 1392 نظرات (0)

بود شيخي دايما او وام دار                                 از جوانمردي كه بود آن نامدار

 


شيخي صوفي زندگي شگفت انگيزي داشت. او هميشه به ديگران بدهكار بود. از بزرگان پول زيادي قرض گرفته و آن را براي فقرا خرج مي كرد، اما خداوند به او كمك مي كرد و قرضش ادا مي شد شيخ سالها بدين صورت زندگي مي كرد تا اينكه عمرش به پايان رسيد و در بستر افتاد. او چهار صد دينار به مردم بدهكار بود و در لحظه ي آخر تمام تلبكاران دور او جمع شده بودندو از اينكه ممكن است پولشان از بين برود، ناراحت بودند، شيخ با تاسف به آنها نگاه مي كرد و با خودش مي گفت: اين مردم مايوس و بي ايمان را نگاه كن،چقدر به خدا ي اطمينان اند. خيال مي كنند در بارگاه خدا چهار صد دينار پيدا نمي شودكه با آن قرض من پرداخت شوددر هنگام،صداي كودك حلوا فروشي به به گوش رسيد. شيخ به خادمش گفت : برو و حلواي اين كودك را بخر تا اين طلبكاران با آن دهان خود را شيرين كنند و كمي از فكر پولشان بيرون بيايند. خادم پيش كودك رفت و كودك با ظرف حلوا وارد شد و آن را روي زمين گذاشت. شيخ هم از طلبكاران خواست تا از آن حلوا بخورند. آنها هم حلوا را خوردند. بعد از آن، كودك رو به شيخ كرد و گفت: پول حلوا ها را بده. شيخ گفت: من پولي ندارم.كودك تا اين حرف را شنيد،  شروع به گريه كرد و گفت: اگر بدون پول پيش اربابم بروم، او مرا مي كشد. طلبكاران رو به شيخ كردند و گفتند: اين چه كاري بود؟ پول ما را خوردي و گناه آن را با خود به آن دنيا مي بري، چرا با اين كودك اين كار را كردي؟ كودك تا غروب گريه مي كرد اما شيخ حال ديگري داشت. او لحاف را روي سزش كشيده بود و در آن خلوت با جهان ديگر شاد بود و هيچ اعتنايي به ديگران نداشت. در همين هنگام، خادمي با ظرفي روي سرش وارد شد و ظرف را پيش شيخ گذاشت. پارچه را از روي آن برداشت. بزرگان با ديدن ظرف، به شيخ گفتند:ما را ببخش كه قدر تو را ندانستيم و حرف هاي بي ربطي به تو زديم. شيخ رو به جمع كرد و گفت: من شما را بخشيدم اما اگر مي خواهيد راز اين كار را بدانيد، گوش كنيد. من از خدا خواستم كه مشكل را حل كند، او هم اين حلوا و دينار ها را فرستاد ، ولي بدانيد بخشش خدا به خاطر گريه اين كودك بود.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آيا از اين سايت خوشتان آمد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 18
  • بازدید کلی : 460